شب از نیمه گذشتو
من درانتظار گل نرگس
من بودم و یاد او
من بودم و تمام دلتنگیهای عالم
آه کجایی گل نرگس...
گل من : گل نرگس
قصه هر شب من
دیگه وقت رفتن
قصتو از نو بگو
گل من گل نرگس
عشق یک دلبر من
باید از بخت تو گفت
از گل و غصه و خون
از کسانی که مدام
می رسند پای خدا
گل من : گل نرگس
غصه هر شب من
چشای خیسو بشور
خاطراتیست ز دلم
گل من : گل نرگس
گفته بودی بی خبر
می رسی اما چه سود
وقت گفتن خبر
قصه گو هم رفته بود
دل من ای د ل من
بذار از دستت بدم
می خوام آواره بشم
گل من : گل نرگس
بی دل و همت من
می گریز م ز دلم
وقت افتادن توست
می گریزم ز خودم
گل من :نرگس من
من به آن مونس دیوار به دیوار ارادت دارم
به غزل خوانی آن نرگس شیراز محبت دارم
جنس دیوار من از خشت دل است جان دارد
در عیار ره دل,کوش که من حکم صداقت دارم
نرگس
نرگسم ، گریه کن ، ولی نگو که من برم امشب
گریه کن ، اشک بریز ، تا سبک شوی امشب
دلی که هزاران بار امید دیدنت داشت
به یکبار بدید چشمان اشکبار تو را امشب
کشید خنجری از میان ، این دلِ سرخورده
تا بر پیکرهء نیمه جانم زند امشب
اثبات نمود که زیر این پوست این دوستی
به غیر عشق ، چیزی نهان نیست به خدا امشب
نرگس من بوی گندم زار رویا می دهد
در جواب عشق من پیغام حاشا می دهد گرچه خشمگین می شود از پیک من اما دلش در صف بخشودگان عشق مرا جا می دهد